اصول اندیشیدن، زیستن و عمل کردن

باشد که نور اهل بیت علیهم السلام در فکر، جان و عمل ما جاری گردد

اصول اندیشیدن، زیستن و عمل کردن

باشد که نور اهل بیت علیهم السلام در فکر، جان و عمل ما جاری گردد

چرا نام علی و اهل بیت (علیهم السلام) ایشان در کتاب خدا نیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم


ابو بصیر می‌گوید:‌

از امام صادق «علیه‌السلام» دربارة آیة

(أطِیعُوا اللهَ وَ أطِیعُوا الرَّسولَ وَ أُولِی الأمرِ مِنّْکُمّ( "سورة نساء، آیه 59"

پرسیدم. فرمود: (أُولِی الْأمر( علی بن ابی‌طالب و حسن و حسین «علیهم السلام» است.


گفتم: مردم می‌گویند: چرا نام علی و اهل بیت ایشان «علیهم السلام» در کتاب خدا نیست؟


فرمود: به آنان بگو: نماز بر رسول خدا «صلی الله علیه و آله» نازل شد ولی خداوند رکعات آن را که سه یا چهار تاست (در کتابش) نام نبرد، تا آنکه رسول خدا «صلی الله علیه و آله» آن را برای مردم تفسیر کرد. زکات بر ایشان نازل شد ولی اینکه از چهل درهم، یک درهم زکات دارد را نام نبردند تا آن که رسول خدا«صلی الله علیه و آله» برای آنان مقدار زکات را تفسیر کرد و حج نازل شد و خداوند به مردم نفرمود هفت بار طواف کنید تا آنکه رسول خدا «صلی الله علیه و آله» برای آنان تفسیر کرد.


آیه (أطِیعُوا اللهَ وَ أطِیعُوا الرَّسولَ وَ أُولِی الأمرِ مِنّْکُمّ( نیز دربارة علی و حسن و حسین «علیه‌السلام» نازل شد و رسول خدا «صلی الله علیه و آله» (آن را تفسیر کرد) و دربارة علی «علیه‌السلام» فرمود: هر کس من مولای اویم (و اطاعت من بر او واجب است) علی «علیه‌السلام» هم مولای اوست و (اطاعتش بر او واجب است) و فرمود: شما را به کتاب خدا و اهل بیتم «علیهم السلام» سفارش می‌کنم. من ازخدا خواسته‌ام بین‌ آن دو جدایی نیندازد تا بر من در سر حوض (کوثر) وارد شوند و خدا هم آن را به من عطا کرد.

و نیز فرمود: شما (لازم نیست) چیزی به آنان یاد دهید، آنان از همه شما آگاه‌ترند. و فرمود: آنان شما را از در هدایت بیرون نمی‌برند و به در گمراهی نمی‌آوردند. اگر رسول خدا ساکت می‌شد و اهل بیت خود را که مراد این آیه است معرفی نمی‌فرمود، آل فلان و آل فلان ادعا می‌کردند.


لکن خداوند در کتاب خود، سخن پیامبرش را تصدیق کرد و (دربارة اهل بیت) چنین نازل فرمود:

(إنَّما یُریدُ اللهَ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الّرجْسَ أهّلَ الْبیتِ وَ یُطَهِرَکُمْ تَطْهیراً)  "سورة احزاب، آیه 33"

پس علی و حسن و حسین «علیهم السلام» تنها مراد از اهل بیت در این آیه بودند و رسول خدا «صلی الله علیه و آله» آنان را زیر کسا آوردند و فرمودند: «خدایا برای هر پیامبری اهلی و (افراد) ارجمندی است و اینان اهل من و افراد ارجمند من هستند...».


*منبع:


کافی، ج1 ، ص 286 ، ح 1؛ شواهد التنزیل،ج 1، ص 191، ح 203


آیه تطهیر، سند عصمت ائمه اطهار (علیهم السلام)

 در این روز همچنین آیه تطهیر در شان اهل بیت علیهم السلام نازل شد: 

آیه شریفه “ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا  احزاب/33 ؛ 

خدا می خواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را چنان که باید پاک دارد.

 

از آیات محکم کلام‌الله مجید است که علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بی‌شمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیه روشن الهی که به “ آیه تطهیر” نامبردار است، حقیقت انسان‌های والایی را ترسیم می‌کند که با گذر از عوامل مادی و خاکی، به عالی‌ترین مرزهای عصمت و طهارت دست یافته،‌گوهر انسانیت را تنها به بهای رضوان الهی و خشنودی خداوند معامله کردند ؛ به گونه‌ای که اگر فضیلت و تقوای همه انسان ها یک جا جمع شود،‌قطره‌ای در برابر دریای بی‌کران فضائل آنها بیش نخواهد بود. اینان همان مفسران حقیقی کلام‌الهی‌اند که در بیان منزلت رفیع و جایگاه بس بلندشان فرمود:” إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ” 79ـ78 .

این آیه در سوره احزاب و در ضمن آیه‌ای قرار دارد که خطاب صدر آیه متوجه زنان پیامبر است و همین امر سبب گردیده است برخی به القای شبهه پرداخته، نزول آن را در شأن اهل بیت انکار کنند یا زنان پیامبر را نیز در زمره آنان قرار دهند. اصل آیه چنین است:

 وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ؛ و درخانه‌‌هایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید . همانا خداوند می‌خواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد.”2

آیه 28 تا آیه 34 سوره احزاب، درباره زنان پیامبر و تکالیف و وظایف آنان سخن گفته و به صورت خطاب مستقیم و با تعبیر “ یا نساء النبی “ ، یا به گونه خطاب غیر مستقیم و با تعبیر “ یا ایهاالنبی قل لازواجک “ آنان را مخاطب قرار داده،‌ وظایف سنگین آنها را بیان فرموده است . همین امر موجب شده است تا گروهی از مفسران متعصب یا مغرض در صدد توجیه آیه برآمده، زنان پیامبر را هم مشمول اهل بیت قرار دهند؛ در حالی که با نگاهی اجمالی به آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آن به خوبی می‌توان به این حقیقت پی برد که هر گاه مخاطب قرآن زنان پیامبر هستند ،‌تمامی ضمایر به صیغه جمع مؤنث آمده ،‌حال آن که همه ضمایر در آیه تطهیر به صورت جمع مذکر است و این خود بهترین دلیل است که مخاطبان آیه، گروهی غیر از زنان پیامبرند.

 

شأن نزول آیه تطهیر

به اجماع علمای شیعه و بسیاری دیگر از دانشمندان اهل تسنن ، آیه تطهیر نزولی خاص داشته و مخصوص پنج نفری است که در زیر یک عبا گرد آمدند و به اصحاب کسا معروف گشتند.

ابن جوزی از علمای بنام اهل سنت می‌نویسد: در شأن نزول این آیه مجموعاً سه عقیده ابراز شده است:

الف ـ برخی نظیر عکرمه و مقاتل با اصرار بسیار آن را در شأن زنان پیامبر می‌دانند؛

ب ـ گروهی همانند ضحاک ، ‌آن را شامل اهل، خانواده ، زنان و خویشان حضرت می‌دانند؛‌

ج ـ جمعی دیگر نظیر ابوسعید خدری، ام سلمه،‌ عایشه و انس، نزول آیه را در شأن پنج‌تن آل عبا می‌دانند که به حقیقت و صواب نزدیک‌تر است .3

اهل سنت و آیه تطهیر

بسیاری از علمای عامه دخول پنج تن اصحاب کسا را در شمول آیه تطهیر انکار نمی‌کنند ؛ اما جماعتی از آنان تخصیص اجماعی شیعه را نپذیرفته، بر این باورند که سیاق ورود آیه و چگونگی قرار گرفتنش در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر ،‌به همراه برخی روایات، بهترین گواه صحت ادعای آنان و رد مدعای شیعه است. در این رابطه  چند روایت مورد استشهاد آنان را ذکر می‌کنیم:

1ـ‌ روی ابن جریر عن عکرمه انه کان ینادی فی السوق:  “انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت“، نزلت فی نساء النبی خاصه4 ؛ ابن جریر از عکرمه چنین روایت کرده است که او در بازارها این گونه آواز می‌داد: آیه “انما یرید الله ...”، در شأن زنان پیامبر نازل شده است .

در خور یادآوری است که روایت مذکور را سعید حوی در حالی از طبری نقل می‌کند که طبری در ذیل آیه مذکور، بیش از ده روایت در اثبات شأن نزول خاص آیه تطهیر در شأن پنج‌تن آل عبا نقل کرده و تنها همین یک روایت را از عکرمه آورده است5 . مع‌الاسف ،‌ سعید حوی همه آن روایات را به یکباره به کناری می‌نهد و تنها روایت ضعیف عکرمه را دست مایه استدلال خویش قرار می‌دهد!

2ـ عن عکرمه انه قال: لیس بالذی تذهبون الیه. انما هو نساء النبی6 ؛ عکرمه گفته است : واقعیت آن گونه که می‌پندارید نیست، بلکه این آیه در شأن زنان پیامبر است.

3ـ عن عروه انه قال:” انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت “ قال: یعنی ازدواج النبی نزلت فی بیت عایشه7 ؛ از عروه بن زبیر نیز نقل شده است که گفت: آیه تطهیر در خانه عایشه و در شأن زنان پیامبر نازل شده است.

این اقاویل بخشی از مهم‌ترین روایاتی است که اهل سنت در این باب بدان استناد می‌کنند. نکته جالب این است که راویان بسیاری از این روایات اشخاصی همچون عکرمه ، ‌مقاتل و عروه هستند که همگی به دشمنی و خصومت با اهل بیت به ویژه شخص حضرت علی معروفند. در پاره‌ای موارد، از دیگران ، نظیر ابن عباس هم به عنوان یکی از راویان یاد می‌شود؛ اما تردیدی نیست که چنین نسبت‌هایی از سوی افرادی مانند عکرمه ، غلام ابن عباس انجام گرفته است تا از این طریق بتوانند برای ادعای دروغین و ساختگی خویش در بین مردم مقبولیتی دست و پا کنند . از ابن عباس احادیث بسیاری در تأیید نزول خاص آیه در شأن اهل بیت نقل شده است که اگر از صحت و استحکام بیشتری نسبت به آنچه اهل سنت ادعا می‌کنند برخوردار نباشد ، به طور قطع کمتر از آن هم نخواهد بود و در تعارض اخبار، خبرهای ضعیف از اعتبار ساقط است. روایات مربوط به نزول خاص آیه، مرجح است ؛ زیرا حداقل ترجیح این است که ابن عباس از صحابه و شاهد نزول آیه بود، و این دسته روایات از نظر کمیت و تعداد به مراتب بیشتر از آن چیزی است که از عکرمه نقل شده است . ولی عکرمه از تابعین است و روایات ادعایی او از نظر تعداد،‌کمتر از احادیثی است که از ابن عباس نقل گردیده است.

درباره این سه نفر هم خواب است اشاره شود که عکرمه سردسته طایقه‌ای از خوارج بود که در راه منصرف ساختن مردم از علی از هیچ کوشش فروگذار نمی‌کرد . علاوه بر این که متهم به کذب و جعل حدیث بود؛ به گونه‌ای که مولای او،‌ابن عباس،‌ به صراحت اعلام کرد که عکرمه به او دروغ‌ها نسبت داده است8

معاویه گروهی از صحابه و جمعی از تابعین را گرد خود جمع کرده ، برای آنها پاداش و مقرری فراوانی تعیین نمود و به آنان دستو رداد تا می‌توانند اخبار نادرستی درباره علی جعل کنند و آنها نیز برای رضایت و خشنودی وی و کسب مزد و پاداش بیشتر ، ‌در انجام این کار از یکدیگر سبقت می‌گرفتند. از جمله این اشخاص: ابوهریره ، ‌عمروبن عاص و مغیره‌ بن شعبه از صحابه و عروه‌بن زبیر از تابعین بوده‌اند9

آیا واقعاً می‌توان به روایات چنین اشخاصی اعتماد کرده ، شأن نزول آیه تطهیر را در شأن اهل بیت عصمت و طهارت به این راحتی انکار کرد ؟!

 رد دیدگاه اهل سنت

اینک دلایل مردود بودن ادعای اهل سنت بازگو می‌کنیم:

1ـ بحث از تناسب آیات و ارتباط میان بخش های مختلف کلام الهی به ویژه آن دسته آیاتی که به یکباره نازل گردیده ،‌امری قابل قبول و مورد اعتناست؛ اما نباید فراموش کرد که نظم فعلی آیات، بر اساس ترتیب نزول آن نبوده، به دستور پیامبر انجام پذیرفته است که اصطلاحاً به آن توقیفی می‌گویند؛‌ بنابراین صرف قرار گرفتن آیه‌ای در ضمن آیات یا آیه‌ای دیگر به تنهایی نمی‌تواند وابستگی صددرصد آن را با آیات قبل و بعد به اثبات رساند.

تنها نکته‌ای که می‌توان از سیاق قبل و بعد آیه تطهیر به دست آورد، ‌این است که آیه مذکور در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر قرار دارد ؛ اما در این که حتماً باید آن در ارتباط باشد،‌امری نیست که به راحتی قابل اثبات بوده یا بتوان بر آیه تحمیل کرد؛ به ویژه اگر بر این واقعیت اعتقاد داشته باشیم که در پاره‌ای موارد ، صدر آیه در خصوص یک مطلب است و میانه آن درباره مطلبی دیگر و ذیل آن بیانگر نکته‌ای سوم است10

2ـ با تدبر در ظاهر آیه تطهیر این حقیقت به دست می‌آید که در خود آیه قرینه صارفه و معارضی موجود است که مانع از ورود زنان پیامبر یا دیگر نزدیکان حضرت ، در شمول اهل بیت می‌شود؛ زیرا تمامی ضمایری که در آیات مورد بحث به زنان پیامبر بر می‌گردد ،‌ به صیغه جمع مؤنث آمده است ؛ حال آن که همه ضمایر جمله “انما...” به صورت جمع مذکر است. اگر واقعاً این آیه زنان پیامبر را هم شامل می‌شد ،‌ چه انگیزه‌ای سبب شده است همه ضمیرها به یکباره از جمع مؤنث به صیغه جمع مذکر برگردانده شود؟

3ـ در مواردی از قرآن پیش آمده است که به هنگام بیان مطلبی ، به صورت جمله‌ای معترضه ،‌ مطلب دیگری را بیان فرموده است که بعنوان نمونه ، تنها به ذکر دو آیه بسنده می‌شود:

الف ـ در داستان حضرت یوسف آمده است :‌ “ فَلَمَّا رَأَى قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ ” [یوسف/29 ـ 28] ؛  چنانکه ملاحظه می‌شود، در اثنای سخن از کید زلیخا و مکر زنانه وی ،‌ جمله معترضه “ یوسف اعراض عن هذا” آمده است که به قبل و بعد خود ارتباطی ندارد ، ‌بلکه خود جمله مستقل و مجزایی به شمار می‌آید.

ب ـ‌ صریح‌تر و روشن‌تر از مورد فوق ، آیه سوم سوره مائده است که می‌فرماید:

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [مائده 3] ؛ حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که به هنگام کشتنش ، نام دیگری جز الله را بر او بگویند ، و آنچه خفه شده باشد یا به سنگ زده باشند یا از بالا در افتاده باشد یا به شاخ حیوانی دیگر بمیرد یا درندگان از آن خورده باشند ، مگر آنکه ذبحش کنید و نیز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسیله تیرهای قمار قسمت کنید که این کار خود نافرمانی است امروز کافران از بازگشت شما از دین خویش نومید شده اند از آنان مترسید از من بترسید امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خودبر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم پس هر که در گرسنگی بی چاره ماند بی آنکه قصد گناه داشته باشد ، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است.

علامه طباطبائی می‌فرمایند:

اگر در صدر و ذیل آیه با دقت و تأمل ژرف‌تری نظر شود ، ‌این حقیقت به دست می‌آید که در افاده معنا ،‌ خود کلامی تام است و کامل شدن معنایش متوقف بر “ الیوم یئس الذین کفروا...” یا “ الیوم اکملت لکم دینکم ...” نیست. و اساساً به هیچ وجه نمی‌توان میان آغاز و انجام این آیه و آنچه در میانه آن قرار گرفته است ، ارتباطی از جهت معنا پیدا کرد. بلکه باید گفت “ الیوم یئس الذین کفروا ...” خود ،‌ آیه کامل و مستقلی است که به عنوان یک جمله معترضه در وسط آیه مذکور قرار گرفته است و در دلالت و بیان خویش ابداً نیازمند قبل و بعد خود نیست؛ بنابراین چه بگوییم این آیه به یکباره نازل گردیده ،‌ یا گفته شود که آیه “ الیوم یئس الذین کفروا ....” نزولی مستقل داشته و به دستور پیامبر در این بخش از آیه سوره مائده قرار گرفته است ،‌ از یک حقیقت نمی‌توان غافل ماند و آن این که دو جمله مذکور آیه‌ای مستقلی به شمار می‌آید و هیچ یک در افاده معنا به دیگری وابسته نیست.

دلیل بارز این مدعا هم روایات فراوانی است که از طریق شیعه و سنی در شأن نزول خاص آیه “ اکمال دین” نقل شده است.11 در بسیاری از این روایات بدون هیچ اشاره‌ای به قبل و بعد آیه “ الیوم یئس الذین کفروا ...” به شأن نزول اختصاصی آن پرداخته شده است12

بیشترین روایات این باب از ام سلمه، ‌همسر با وفای پیامبر ، نقل شده است که جملگی بیانگر نزول خاص نزول خاص آیه در خانه او و در شأن پنج‌تن آل عبا است .

 با بررسی اقوال و اراء مختلف به این نتیجه میرسیم که آنچه در نزول عام آیه،‌روایت شده است، ‌به هیچ وجه با واقعیت سازگاری نداشته،‌ بدون تردید دنبال کننده همان سیاستی است که موجبات خانه‌نشین شدن اهل بیت را فراهم ساخت و آنها را از حق خویش محروم نمود. واقعیت غیر قابل انکار آن است که آیه تطهیر سبب نزولی خاص داشته و تنها در شأن پنج نفری نازل گردید که در زیر یک عبا گرد آمده بودند و آنها عبارت بودند از : پیامبر گرامی اسلام ،‌حضرت علی ،‌ حضرت فاطمه ،‌حضرت امام حسن و امام حسین .


 


نویسنده: دکتر نادعلی عاشور




پی نوشت ها :

[1] غفاری ،‌حاج میرزا حسین، کاوشهای علمی در رجال واساتید روایات اهل سنت، ص 210.

[2] خرمشاهی، بهاء الدین ، ترجمه قرآن، ص 422.

[3] زادالمسیر، ج 6،‌ص 381، نیز بنگرید به : البحر المحیط، ج 7، ص 232 ـ 231، روح‌المعانی ،‌ج 22،‌ص 13.

[4] الاساس فی التفسیر، ج 8، ص 4437؛ نیز بنگرید به : شوکانی، فتح‌القدیر ،‌ج 4، ص 378.

[5] جامع‌البیان عن تأویل آیات القرآن،‌ج 12، ص 8؛ نیز بنگرید به : الدرالمنثور ،‌ج 5، ص 198.

[6] روح‌المعانی، ج 22،‌ص 13؛ الدرالمنثور ، ج 5، ص 198؛ فتح‌القدیر، ج 4، ص 278.

[7] الدر المنثور، ج 5، ص 198؛ فتح‌القدیر،‌ج 4،‌ص 279.

[8] اشراقی، شهاب‌الدین ،‌اهل بیت یا چهره‌های درخشان،‌ص 40.

[9] شرح نهج‌البلاغه ، ج 4، ص 358.

[10] فخر رازی ،‌تفسیر کبیر، ج 13، ص 210.

[11] در جوامع روائی شیعه از امام باقر نقل شده است که فرمود: لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن، ان الایة ینزل اولها فی شیء و أوسطها فی شیء و‌اخرها فی شیء.

[12] تفصیل منابع این روایات را در کتب ذیل بنگرید: حویزی، نورالثقلین،‌ج 4،‌ص 272ـ270 ؛ فیروزآبادی ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 242 ـ 241؛ حسکانی،‌شواهد التنزیل ، ج 2، ص 15ـ14؛ اهل البیت فی القرآن، ص 248ـ242؛ تفسیر آیة المودة ،‌ص 105 ـ 104. 

برتری عترت و اهل بیت (علیهم السلام) در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

 

برتری عترت و اهل بیت (ع) در قرآن

مأمون عباسی در مهم‏ترین جلسه علمی که با حضور اندیشمندان و برجستگان ادیان و ملل و مذاهب مختلف در دربار حکومتی خویش ترتیب داده بود، از امام رضا (علیه ‏السلام) پرسید:

آیا خداوند متعال عترت را بر سایر مردم برتری داده است؟

امام با اشاره به آیاتی از قرآن، چنین فرمود: خداوند عزوجل فضیلت و برتری عترت رسول اللّه‏ صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏ آله را بر سایر مردم در کتاب محکم خویش، به طور واضح بیان کرده است.

مأمون پرسید: این فضائل در کجای قرآن است؟

امام رضا (علیه ‏السلام) ضمن تلاوت آیات متعددی از قرآن و بیان دلالت صریح و روشن آن آیات بر برتری اهل بیت علیهم ‏السلام و توضیحات لازم در آن موارد، این آیه را قرائت کرد: «اِنَّ اللّه‏ ومَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَی النَّبیِّ یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلیما»؛(1) «خداوند و فرشتگان او بر پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله صلوات می‏فرستند و شما هم ای اهل ایمان! بر او صلوات بفرستید و تسلیم فرمان او شوید».
آنگاه امام علیه ‏السلام در توضیح سخن خود فرمود: مسلمانان بعد از شنیدن این آیه، به پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله گفتند: یا رسول اللّه‏! ما معنی تسلیم را فهمیدیم که باید تسلیم فرمان شما باشیم، امّا چه گونه صلوات بگوئیم؟ پیامبر صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله فرمود: بگویید: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مَحَمَّدٍ کَما صَلَّیْتَ عَلی اِبْراهیمَ وَ آلِ اِبْراهیم اِنَّکَ حَمیدٌ مَجیدٌ؛ بر این اساس، خداوند متعال آل محمد صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله را در کنار پیامبر قرار داده است
.

حضرت بعد از بیان این سخن، از حاضرین جلسه سؤال کرد که آیا در این سخن خلافی هست؟ گفتند: نه.
در این هنگام مأمون گفت: این سخن اجماعی است و هیچ اختلافی در میان امت اسلام در این زمینه وجود ندارد.

**
امّا از شما تقاضا می‏کنم در مورد برتری آل محمد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله سخنی صریح‏تر و شفاف‏تر از این، از کلام خداوند بفرمائید!

پیشوای هشتم علیه‏ السلام فرمود: به نظر شما در این آیه شریفه: «یس وَ الْقُرانِ الْحَکیمِ اِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلین عَلی صِراطٍ مُسْتَقیمٍ»(2)؛ «یس! قسم به قرآن حکیم که تو قطعا از رسولان خداوند هستی و بر راهی مستقیم قرار داری»
مقصود از یس چیست؟ علمای مجلس گفتند
: معنی یس، محمد صلی‏ الله ‏علیه ‏و‏ آله است و کسی در آن شک ندارد.

امام رضا (علیه‏ السلام) فرمود: در این آیه شریفه، خداوند متعال بر محمد و آل محمد فضیلتی عنایت کرده است که کسی نمی‏تواند حقیقت آن را ادراک کند، مگر از راه تعقّل و تفکر:
 
چرا که خداوند در کتاب مقدس خویش، به غیر از انبیاء علیهم ‏السلام بر هیچ کس سلام نفرستاده و فرمود: «سَلامٌ عَلی نُوحٍ فِی الْعالَمین!»(3)؛ «سلام بر نوح در میان جهانیان». و فرمود: «سَلامٌ عَلی اِبْراهیم»؛(4) «سلام بر ابراهیم باد». و فرمود: «سَلامٌ عَلی مُوسی وَ هاروُن»؛(5) «سلام بر موسی و هارون» و در هیچ جای قرآن نفرموده است
: «سلام علی آل نوح و سلام علی آل ابراهیم و سلام علی آل موسی و هارون»؛

فقط فرمود: «سَلامٌ عَلی آلِ یاسین»(6)؛ «یعنی آل محمد صلی‏ الله‏ علیه ‏و‏ آله
«.

 
مأمون با شنیدن این تفسیر دلنشین و ارتباط آیات با بیان عالی حضرت رضا علیه‏ السلام ، رو به حاضرین جلسه کرده و گفت: اکنون فهمیدم که شرح این آیات و بیان آنها در نزد معدن نبوت و اهل بیت عصمت علیهم‏ السلام می‏ باشد.

**

حضرت در آن جلسه و در ادامه سخنان خویش به آیه‏ ای دیگر استناد کرده و برتری عترت پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و ‏آله را بر دیگران اثبات کرد.

 امام آیه
»فَسْأَلُوا اَهْلَ الذِّکْرِ اِنْ کُنْتُم لاتَعْلَمُونَ»؛(7) «اگر نمی‏دانید از اهل ذکر [آگاهان] بپرسید.» را قرائت کرده و فرمود:
ما اهل ذکر هستیم، اگر نمی‏دانید از ما خانواده (اهل بیت علیهم ‏السلام) بپرسید.

برخی از اندیشمندان گفتند: به نظر ما مقصود خداوند از اهل ذکر علمای یهود و نصاری هستند که به برخی از مسائل آگاهی دارند.

امام هشتم فرمود: سبحان اللّه‏! اگر ما پرسیدیم و آنها هم به دین خود دعوت کردند و گفتند: دین ما بهتر از دین اسلام است، آیا چنین کاری بر ما جایز است؟
!

مأمون گفت: ای اباالحسن! آیا ممکن است این سخن را بیشتر شرح دهید تا خلاف ادّعای اینها ثابت شود.

حضرت فرمود: بلی، «ذکر» رسول اللّه‏ است و ما نیز اهل [و خانواده
  [آن حضرت هستیم.

این معنا در کتاب خداوند بیان شده است، آنجا که می‏ فرماید: «فَاتَّقُوا اللّه‏َ یا اوُلیِ الالْبابِ الَّذینَ آمَنُوا قَدْ اَنْزَلَ اللّه‏ُ اِلَیْکُمْ ذِکْرا رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللّه‏ِ مُبَیِّناتٍ»؛(8) «تقوای الهی پیشه کنید ای خردمندانی که ایمان آورده‏ اید! زیرا خداوند ذکر را بر شما فرستاد؛ رسولی که آیات روشن خدا را بر شما تلاوت می‏کند».

پس "ذکررسول اللّه‏ است و ما هم "اهل ذکر" هستیم.(9)

یعنی اگر نمیدانید از اهل ذکر - اهل بیت (ع)- بپرسید.!


پی نوشت:

1-       احزاب/56.

2-       یس/4 ـ 1.

3-       صافات/79.

4-       صافات/109.

5-       صافات/120.

6-       صافات/130.

7-       انبیاء/7.

8-       طلاق/10 و 11

9-       عیون اخبارالرضا علیه السلام ، ج1، ص493.

 منبع:کتاب سیره معصومان (علیهم السلام)