در این روز همچنین آیه تطهیر در شان اهل بیت علیهم السلام نازل شد:
آیه شریفه “ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ” احزاب/33 ؛
خدا می خواهد پلیدی را از شما دور کند و شما را چنان که باید پاک دارد.
از آیات محکم کلامالله مجید است که علاوه بر روایات فراوان شیعه، به گواهی احادیث بیشمار منقول از طریق اهل سنت نیز در شأن پنج تن آل عبا نازل شده است . این آیه روشن الهی که به “ آیه تطهیر” نامبردار است، حقیقت انسانهای والایی را ترسیم میکند که با گذر از عوامل مادی و خاکی، به عالیترین مرزهای عصمت و طهارت دست یافته،گوهر انسانیت را تنها به بهای رضوان الهی و خشنودی خداوند معامله کردند ؛ به گونهای که اگر فضیلت و تقوای همه انسان ها یک جا جمع شود،قطرهای در برابر دریای بیکران فضائل آنها بیش نخواهد بود. اینان همان مفسران حقیقی کلامالهیاند که در بیان منزلت رفیع و جایگاه بس بلندشان فرمود:” إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ لَّا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ” 79ـ78 .
این آیه در سوره احزاب و در ضمن آیهای قرار دارد که خطاب صدر آیه متوجه زنان پیامبر است و همین امر سبب گردیده است برخی به القای شبهه پرداخته، نزول آن را در شأن اهل بیت انکار کنند یا زنان پیامبر را نیز در زمره آنان قرار دهند. اصل آیه چنین است:
“ وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَى وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَ آتِینَ الزَّکَاةَ وَ أَطِعْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ؛ و درخانههایتان قرار و آرام گیرند و همانند زینت نمایی روزگار جاهلیت پیشین زینت نمایی نکنید و نماز را برپا دارید و زکات را بپردازید و از خداوند و پیامبر اطاعت نمایید . همانا خداوند میخواهد که از شما اهل بیت هر پلیدی [احتمالی و شبهه] را بزداید و چنان که شاید و باید پاکیزه بدارد.”2
آیه 28 تا آیه 34 سوره احزاب، درباره زنان پیامبر و تکالیف و وظایف آنان سخن گفته و به صورت خطاب مستقیم و با تعبیر “ یا نساء النبی “ ، یا به گونه خطاب غیر مستقیم و با تعبیر “ یا ایهاالنبی قل لازواجک “ آنان را مخاطب قرار داده، وظایف سنگین آنها را بیان فرموده است . همین امر موجب شده است تا گروهی از مفسران متعصب یا مغرض در صدد توجیه آیه برآمده، زنان پیامبر را هم مشمول اهل بیت قرار دهند؛ در حالی که با نگاهی اجمالی به آیه تطهیر و آیات قبل و بعد آن به خوبی میتوان به این حقیقت پی برد که هر گاه مخاطب قرآن زنان پیامبر هستند ،تمامی ضمایر به صیغه جمع مؤنث آمده ،حال آن که همه ضمایر در آیه تطهیر به صورت جمع مذکر است و این خود بهترین دلیل است که مخاطبان آیه، گروهی غیر از زنان پیامبرند.
شأن نزول آیه تطهیر
به اجماع علمای شیعه و بسیاری دیگر از دانشمندان اهل تسنن ، آیه تطهیر نزولی خاص داشته و مخصوص پنج نفری است که در زیر یک عبا گرد آمدند و به اصحاب کسا معروف گشتند.
ابن جوزی از علمای بنام اهل سنت مینویسد: در شأن نزول این آیه مجموعاً سه عقیده ابراز شده است:
الف ـ برخی نظیر عکرمه و مقاتل با اصرار بسیار آن را در شأن زنان پیامبر میدانند؛
ب ـ گروهی همانند ضحاک ، آن را شامل اهل، خانواده ، زنان و خویشان حضرت میدانند؛
ج ـ جمعی دیگر نظیر ابوسعید خدری، ام سلمه، عایشه و انس، نزول آیه را در شأن پنجتن آل عبا میدانند که به حقیقت و صواب نزدیکتر است .3
اهل سنت و آیه تطهیر
بسیاری از علمای عامه دخول پنج تن اصحاب کسا را در شمول آیه تطهیر انکار نمیکنند ؛ اما جماعتی از آنان تخصیص اجماعی شیعه را نپذیرفته، بر این باورند که سیاق ورود آیه و چگونگی قرار گرفتنش در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر ،به همراه برخی روایات، بهترین گواه صحت ادعای آنان و رد مدعای شیعه است. در این رابطه چند روایت مورد استشهاد آنان را ذکر میکنیم:
1ـ روی ابن جریر عن عکرمه انه کان ینادی فی السوق: “انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت“، نزلت فی نساء النبی خاصه4 ؛ ابن جریر از عکرمه چنین روایت کرده است که او در بازارها این گونه آواز میداد: آیه “انما یرید الله ...”، در شأن زنان پیامبر نازل شده است .
در خور یادآوری است که روایت مذکور را سعید حوی در حالی از طبری نقل میکند که طبری در ذیل آیه مذکور، بیش از ده روایت در اثبات شأن نزول خاص آیه تطهیر در شأن پنجتن آل عبا نقل کرده و تنها همین یک روایت را از عکرمه آورده است5 . معالاسف ، سعید حوی همه آن روایات را به یکباره به کناری مینهد و تنها روایت ضعیف عکرمه را دست مایه استدلال خویش قرار میدهد!
2ـ عن عکرمه انه قال: لیس بالذی تذهبون الیه. انما هو نساء النبی6 ؛ عکرمه گفته است : واقعیت آن گونه که میپندارید نیست، بلکه این آیه در شأن زنان پیامبر است.
3ـ عن عروه انه قال:” انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت “ قال: یعنی ازدواج النبی نزلت فی بیت عایشه7 ؛ از عروه بن زبیر نیز نقل شده است که گفت: آیه تطهیر در خانه عایشه و در شأن زنان پیامبر نازل شده است.
این اقاویل بخشی از مهمترین روایاتی است که اهل سنت در این باب بدان استناد میکنند. نکته جالب این است که راویان بسیاری از این روایات اشخاصی همچون عکرمه ، مقاتل و عروه هستند که همگی به دشمنی و خصومت با اهل بیت به ویژه شخص حضرت علی معروفند. در پارهای موارد، از دیگران ، نظیر ابن عباس هم به عنوان یکی از راویان یاد میشود؛ اما تردیدی نیست که چنین نسبتهایی از سوی افرادی مانند عکرمه ، غلام ابن عباس انجام گرفته است تا از این طریق بتوانند برای ادعای دروغین و ساختگی خویش در بین مردم مقبولیتی دست و پا کنند . از ابن عباس احادیث بسیاری در تأیید نزول خاص آیه در شأن اهل بیت نقل شده است که اگر از صحت و استحکام بیشتری نسبت به آنچه اهل سنت ادعا میکنند برخوردار نباشد ، به طور قطع کمتر از آن هم نخواهد بود و در تعارض اخبار، خبرهای ضعیف از اعتبار ساقط است. روایات مربوط به نزول خاص آیه، مرجح است ؛ زیرا حداقل ترجیح این است که ابن عباس از صحابه و شاهد نزول آیه بود، و این دسته روایات از نظر کمیت و تعداد به مراتب بیشتر از آن چیزی است که از عکرمه نقل شده است . ولی عکرمه از تابعین است و روایات ادعایی او از نظر تعداد،کمتر از احادیثی است که از ابن عباس نقل گردیده است.
درباره این سه نفر هم خواب است اشاره شود که عکرمه سردسته طایقهای از خوارج بود که در راه منصرف ساختن مردم از علی از هیچ کوشش فروگذار نمیکرد . علاوه بر این که متهم به کذب و جعل حدیث بود؛ به گونهای که مولای او،ابن عباس، به صراحت اعلام کرد که عکرمه به او دروغها نسبت داده است. 8
معاویه گروهی از صحابه و جمعی از تابعین را گرد خود جمع کرده ، برای آنها پاداش و مقرری فراوانی تعیین نمود و به آنان دستو رداد تا میتوانند اخبار نادرستی درباره علی جعل کنند و آنها نیز برای رضایت و خشنودی وی و کسب مزد و پاداش بیشتر ، در انجام این کار از یکدیگر سبقت میگرفتند. از جمله این اشخاص: ابوهریره ، عمروبن عاص و مغیره بن شعبه از صحابه و عروهبن زبیر از تابعین بودهاند. 9
آیا واقعاً میتوان به روایات چنین اشخاصی اعتماد کرده ، شأن نزول آیه تطهیر را در شأن اهل بیت عصمت و طهارت به این راحتی انکار کرد ؟!
رد دیدگاه اهل سنت
اینک دلایل مردود بودن ادعای اهل سنت بازگو میکنیم:
1ـ بحث از تناسب آیات و ارتباط میان بخش های مختلف کلام الهی به ویژه آن دسته آیاتی که به یکباره نازل گردیده ،امری قابل قبول و مورد اعتناست؛ اما نباید فراموش کرد که نظم فعلی آیات، بر اساس ترتیب نزول آن نبوده، به دستور پیامبر انجام پذیرفته است که اصطلاحاً به آن توقیفی میگویند؛ بنابراین صرف قرار گرفتن آیهای در ضمن آیات یا آیهای دیگر به تنهایی نمیتواند وابستگی صددرصد آن را با آیات قبل و بعد به اثبات رساند.
تنها نکتهای که میتوان از سیاق قبل و بعد آیه تطهیر به دست آورد، این است که آیه مذکور در ضمن آیات مربوط به زنان پیامبر قرار دارد ؛ اما در این که حتماً باید آن در ارتباط باشد،امری نیست که به راحتی قابل اثبات بوده یا بتوان بر آیه تحمیل کرد؛ به ویژه اگر بر این واقعیت اعتقاد داشته باشیم که در پارهای موارد ، صدر آیه در خصوص یک مطلب است و میانه آن درباره مطلبی دیگر و ذیل آن بیانگر نکتهای سوم است . 10
2ـ با تدبر در ظاهر آیه تطهیر این حقیقت به دست میآید که در خود آیه قرینه صارفه و معارضی موجود است که مانع از ورود زنان پیامبر یا دیگر نزدیکان حضرت ، در شمول اهل بیت میشود؛ زیرا تمامی ضمایری که در آیات مورد بحث به زنان پیامبر بر میگردد ، به صیغه جمع مؤنث آمده است ؛ حال آن که همه ضمایر جمله “انما...” به صورت جمع مذکر است. اگر واقعاً این آیه زنان پیامبر را هم شامل میشد ، چه انگیزهای سبب شده است همه ضمیرها به یکباره از جمع مؤنث به صیغه جمع مذکر برگردانده شود؟
3ـ در مواردی از قرآن پیش آمده است که به هنگام بیان مطلبی ، به صورت جملهای معترضه ، مطلب دیگری را بیان فرموده است که بعنوان نمونه ، تنها به ذکر دو آیه بسنده میشود:
الف ـ در داستان حضرت یوسف آمده است : “ فَلَمَّا رَأَى قَمِیصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ إِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ یُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـذَا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئِینَ ” [یوسف/29 ـ 28] ؛ چنانکه ملاحظه میشود، در اثنای سخن از کید زلیخا و مکر زنانه وی ، جمله معترضه “ یوسف اعراض عن هذا” آمده است که به قبل و بعد خود ارتباطی ندارد ، بلکه خود جمله مستقل و مجزایی به شمار میآید.
ب ـ صریحتر و روشنتر از مورد فوق ، آیه سوم سوره مائده است که میفرماید:
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالْدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلاَّ مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُواْ بِالأَزْلاَمِ ذَلِکُمْ فِسْقٌ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ [مائده 3] ؛ حرام شد بر شما مردار و خون و گوشت خوک و هر حیوانی که به هنگام کشتنش ، نام دیگری جز الله را بر او بگویند ، و آنچه خفه شده باشد یا به سنگ زده باشند یا از بالا در افتاده باشد یا به شاخ حیوانی دیگر بمیرد یا درندگان از آن خورده باشند ، مگر آنکه ذبحش کنید و نیز هر چه بر آستان بتان ذبح شود و آنچه به وسیله تیرهای قمار قسمت کنید که این کار خود نافرمانی است امروز کافران از بازگشت شما از دین خویش نومید شده اند از آنان مترسید از من بترسید امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خودبر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم پس هر که در گرسنگی بی چاره ماند بی آنکه قصد گناه داشته باشد ، بداند که خدا آمرزنده و مهربان است.
علامه طباطبائی میفرمایند:
اگر در صدر و ذیل آیه با دقت و تأمل ژرفتری نظر شود ، این حقیقت به دست میآید که در افاده معنا ، خود کلامی تام است و کامل شدن معنایش متوقف بر “ الیوم یئس الذین کفروا...” یا “ الیوم اکملت لکم دینکم ...” نیست. و اساساً به هیچ وجه نمیتوان میان آغاز و انجام این آیه و آنچه در میانه آن قرار گرفته است ، ارتباطی از جهت معنا پیدا کرد. بلکه باید گفت “ الیوم یئس الذین کفروا ...” خود ، آیه کامل و مستقلی است که به عنوان یک جمله معترضه در وسط آیه مذکور قرار گرفته است و در دلالت و بیان خویش ابداً نیازمند قبل و بعد خود نیست؛ بنابراین چه بگوییم این آیه به یکباره نازل گردیده ، یا گفته شود که آیه “ الیوم یئس الذین کفروا ....” نزولی مستقل داشته و به دستور پیامبر در این بخش از آیه سوره مائده قرار گرفته است ، از یک حقیقت نمیتوان غافل ماند و آن این که دو جمله مذکور آیهای مستقلی به شمار میآید و هیچ یک در افاده معنا به دیگری وابسته نیست.
دلیل بارز این مدعا هم روایات فراوانی است که از طریق شیعه و سنی در شأن نزول خاص آیه “ اکمال دین” نقل شده است.11 در بسیاری از این روایات بدون هیچ اشارهای به قبل و بعد آیه “ الیوم یئس الذین کفروا ...” به شأن نزول اختصاصی آن پرداخته شده است. 12
بیشترین روایات این باب از ام سلمه، همسر با وفای پیامبر ، نقل شده است که جملگی بیانگر نزول خاص نزول خاص آیه در خانه او و در شأن پنجتن آل عبا است .
با بررسی اقوال و اراء مختلف به این نتیجه میرسیم که آنچه در نزول عام آیه،روایت شده است، به هیچ وجه با واقعیت سازگاری نداشته، بدون تردید دنبال کننده همان سیاستی است که موجبات خانهنشین شدن اهل بیت را فراهم ساخت و آنها را از حق خویش محروم نمود. واقعیت غیر قابل انکار آن است که آیه تطهیر سبب نزولی خاص داشته و تنها در شأن پنج نفری نازل گردید که در زیر یک عبا گرد آمده بودند و آنها عبارت بودند از : پیامبر گرامی اسلام ،حضرت علی ، حضرت فاطمه ،حضرت امام حسن و امام حسین .
نویسنده: دکتر نادعلی عاشور
پی نوشت ها :
[1] غفاری ،حاج میرزا حسین، کاوشهای علمی در رجال واساتید روایات اهل سنت، ص 210.
[2] خرمشاهی، بهاء الدین ، ترجمه قرآن، ص 422.
[3] زادالمسیر، ج 6،ص 381، نیز بنگرید به : البحر المحیط، ج 7، ص 232 ـ 231، روحالمعانی ،ج 22،ص 13.
[4] الاساس فی التفسیر، ج 8، ص 4437؛ نیز بنگرید به : شوکانی، فتحالقدیر ،ج 4، ص 378.
[5] جامعالبیان عن تأویل آیات القرآن،ج 12، ص 8؛ نیز بنگرید به : الدرالمنثور ،ج 5، ص 198.
[6] روحالمعانی، ج 22،ص 13؛ الدرالمنثور ، ج 5، ص 198؛ فتحالقدیر، ج 4، ص 278.
[7] الدر المنثور، ج 5، ص 198؛ فتحالقدیر،ج 4،ص 279.
[8] اشراقی، شهابالدین ،اهل بیت یا چهرههای درخشان،ص 40.
[9] شرح نهجالبلاغه ، ج 4، ص 358.
[10] فخر رازی ،تفسیر کبیر، ج 13، ص 210.
[11] در جوامع روائی شیعه از امام باقر نقل شده است که فرمود: لیس شیء أبعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن، ان الایة ینزل اولها فی شیء و أوسطها فی شیء واخرها فی شیء.
[12] تفصیل منابع این روایات را در کتب ذیل بنگرید: حویزی، نورالثقلین،ج 4،ص 272ـ270 ؛ فیروزآبادی ، فضائل الخمسة من الصحاح الستة، ج 1، ص 242 ـ 241؛ حسکانی،شواهد التنزیل ، ج 2، ص 15ـ14؛ اهل البیت فی القرآن، ص 248ـ242؛ تفسیر آیة المودة ،ص 105 ـ 104.
بسم الله الرحمن الرحیم
پیامبر بزرگوار اسلام -صلی الله علیه و آله:
«لیس الإیمان بالتّمنّی لکن هو ما وقر فی القلب و صدّقه العمل».
"ایمان داشتن به آرزو کردن نیست بلکه ایمان آنست که در قلب جاى دارد و عمل آن را تصدیق کند."
منبع: نهج الفصاحه، 2374
ابو بصیر می گوید: خدمت امّ حمیده (همسر امام صادق علیه السلام و مادر امام کاظم علیه السلام) رسیدم که عزادار امام صادق علیه السلام بود. او گریست و من به گریه او گریستم. بعد به من گفت:اگر امام صادق علیه السلام را در لحظات پایانی عمر شریفش می دیدی رخداد شگفت انگیزی را مشاهده می کردی.
آن حضرت در لحظات آخر چشم گشود و فرمود:اجمَعوا لی کُلَّ مَن بَینی وَ بَینَهُ قَرابَةٌ ؛ تمام کسانی را که نسبتی با من دارند جمع کنید.
همسر امام ادامه داد: ما همه را جمع کردیم. آنگاه امام نگاهی به آنها کرد و فرمود:
إنّ شفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلاة ؛شفاعت ما به کسانی که نماز را سبک می شمردند (نماز در نظرشان مهم نیست) نمی رسد. [المحاسن 1/80 ؛ امالی صدوق (ره)، ص572]
“استَخَفَّ به” یعنی “أَهانه”[لسان العرب 9/80] ؛ به او بی احترامی کرد و به او اعتنایی نکرد.
از این معنا روشن می شود مَستَخِفّ بالصلاة یعنی کسی که نماز در نظر او اهمیتی ندارد از این رو رفتار توهین آمیزی با نماز دارد؛ یا نماز نمی خواند و یا اگر می خواند در برپایی آن رفتاری مناسب با شان و جایگاه نماز از خود بروز نمی دهد؛ تاخیر همیشگی نماز از اول وقت به آخر وقت را می توان یکی از مصادیق این استخفاف نماز به شمار آورد.
در هر صورت امام صادق علیه السلام در لحظات پایانی عمر خود که افراد مهمترین سخنان خود را بر زبان جاری می کنند فرمود: شفاعت ما اهل بیت کسانی را که نماز نمی خوانند و یا به نماز بی احترامی می کنند شامل نمی شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوند در سوره "تین" (انجیر) به این میوه قسم خورده است و
دانشمندان دینپژوه میگویند، احتمالاً علت آن است که انجیر،
یکی از میوههای همه چیز تمام است
و کلکسیونی از املاح و ویتامینها دارد؛
لذا مورد توجه خاص قرآن قرار گرفته است.
اما این سوگند، ویژگی ظریف دیگری هم در بر دارد که موجب مسلمان شدن یک تیم تحقیقاتی ژاپنی شده است.
قصه از اینجا شروع شد که یک گروه پژوهشی ژاپنی،
در بین مواد خوراکی به دنبال منبع پروتئین خاصی بودند که به میزان کم، در مغز انسان و حیوانات تولید میشود.
این پروتئین، کاهش دهنده کلسترول خون
و مسئول تقویت قلب و شجاعت انسان است
و بازتولیدش
بعد از ۶۰ سالگی تعطیل میشود.
ژاپنیها فهمیدند این ماده فقط در انجیر و زیتون موجود است و برای تأمین آن، باید
انجیر و زیتون را به نسبت یک به هفت مصرف کرد.
بعد از ارائه این نتیجه، یکی از قرآن پژوهان مصری نامهای به این تیم
تحقیقاتی مینویسد
و اعلام میکند که در کتاب مقدس مسلمانان، خداوند
به انجیر و زیتون در کنار هم قسم خورده.
نام انجیر فقط یک بار و نام زیتون
نیز هفت بار در قرآن آمده است.
منبع:
آیا شما منابع علمی
بیشتری برای این تحقیق علمی سراغ دارید؟
بسمالله الرحمن الرحیم
قَالَ رَسُولَ اللَّهِ (ص) :
لا یکْمُلُ الْمُؤْمِنُ إِیمَانُهُ حَتَّى یحْتَوِی عَلَى مِائَةٍ وَ ثَلَاثِ خِصَالٍ فِعْلٍ وَ عَمَلٍ وَ نِیةٍ وَ ظَاهِرٍ وَ بَاطِنٍ
فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) یا رَسُولَ اللَّهِ مَا یکُونُ الْمِائَةُ وَ ثَلَاثُ خِصَالٍ فَقَالَ یا عَلِی مِنْ صِفَاتِ الْمُؤْمِنِ أَنْ یکُونَ
از رسول خدا (ص) روایت شده که فرمودند: ایمان مومن کامل نمی شود تا اینکه دارای 103 خصلت در فعل و عمل و نیت و باطن و ظاهر گردد آنگاه امیرالمومنین(ع) فرمودند: یا رسول الله آن 103 خصلت کدامند؟ فرمودند یا علی از جمله صفات مومن اینست که:
جَوَّالَ الْفِکْرِ- جَوْهَرِی الذِّکْرِ- کَثِیراً عِلْمُهُ -عَظِیماً حِلْمُهُ-
اندیشه اش بسیار متحرک و پویاست - ذاتا متذکر و به یاد خداست - علم و دانشش فراوان - بردباریش بزرگ
جَمِیلَ الْمُنَازَعَةِ- کَرِیمَ الْمُرَاجَعَةِ- أَوْسَعَ النَّاسِ صَدْراً- وَ أَذَلَّهُمْ نَفْساً
خوش برخورد در کشمکش - بزرگوار در بازگشت و پذیرش - سعه صدرش از همه بیشتر- و نفسش از همه خاکسار تر است
ضِحْکُهُ تَبَسُّماً- وَ اجتماعه تَعَلُّماً- مُذَکِّرَ الْغَافِلِ- مُعَلِّمَ الْجَاهِلِ
خندهاش تبسم - گردهمآییاش برای تعلم و یادگیری - تذکر دهنده به غافل- و آموزنده جاهل است
لَا یؤْذِی مَنْ یؤْذِیهِ _وَ لَا یخُوضُ فِیمَا لَا یعْنِیهِ_ وَ لَا یشْمَتُ بِمُصِیبَةٍ
به کسی که آزارش میکند آزاری نمیرساند - و در آنچه به دردش نمی خورد وارد نشود- و هیچ کس را به مصیبتی سرزنش و شماتت نمیکند
وَ لَا یذْکُرُ أَحَداً بِغِیبَةٍ- بَرِیئاً مِنَ الْمُحَرَّمَاتِ- وَاقِفاً عِنْدَ الشُّبُهَاتِ
و هیچ کس را با غیبت یاد نمیکند - از کارهای حرام بیزار است - و در موارد شبهه قدم بر نمیدارد
کَثِیرَ الْعَطَاءِ- قَلِیلَ الْأَذَى- عَوْناً لِلْغَرِیبِ -وَ أَباً لِلْیتِیمِ
بخششش فراوان - آزارش بسیار کم - برای غریب و ناآشنا یاور - و برای یتیم پدر است
بُشْرُهُ فِی وَجْهِهِ- وَ حُزْنُهُ فِی قَلْبِهِ- مُسْتَبْشِراً بِفَقْرِهِ
شادابی و خرمیاش در چهره - وحزن و اندوهش در دل - و به نیاز خود (به خدا ) خرسند است
أَحْلَى مِنَ الشَّهْدِ- وَ أَصْلَدَ مِنَ الصَّلْدِ- لَا یکْشِفُ سِرّاً- وَ لَا یهْتِکُ سِتْراً
شیرین تر از عسل- وسخت تر از سنگ است - و هیچ رازی را فاش نسازد - و هیچ پرده ای را ندرد
لَطِیفَ الْحَرَکَاتِ- حُلْوَ الْمُشَاهَدَةِ -کَثِیرَ الْعِبَادَةِ- حَسَنَ الْوَقَارِ
حرکاتش لطیف- دیدارش شیرین-عبادتش بسیار - وقارش نیکو
لَینَ الْجَانِبِ- طَوِیلَ الصَّمْتِ- حَلِیماً إِذَا جُهِلَ عَلَیهِ
برخوردش نرم - سکوتش طولانی است - اگر درباره او به نادانی رفتار شود حلیم و بردبار است
صَبُوراً عَلَى مَنْ أَسَاءَ إِلَیهِ- یجِلُّ الْکَبِیرَ وَ یرْحَمُ الصَّغِیر
بر کسی که به او بدی کرده است شکیبا است - بزرگتر را گرامی داشته و به کوچکتر رحم میکند
أَمِیناً عَلَى الْأَمَانَاتِ- بَعِیداً مِنَ الْخِیانَاتِ- إِلْفُهُ التُّقَى وَ حِلْفُهُ الْحَیاءُ
بر امانتها امین- و از خیانتها به دور است - همدم او تقوا و هم پیمان او شرم و حیاست
کَثِیرَ الْحَذْرِ- قَلِیلَ الزَّلَلِ- حَرَکَاتُهُ أَدَبٌ -وَ کَلَامُهُ عَجِیبٌ
پرهیزش بسیار - و لغزشش کم- حرکاتش مودبانه - وگفتارش مایه شگفتی است
مُقِیلَ الْعَثْرَةِ- وَ لَا یتَّبِعُ الْعَوْرَةَ- وَقُوراً صَبُوراً- رَضِیاً- شَکُوراً
از خطا و لغزش در میگذرد - و در پی عیوب دیگران نمیرود - با وقار - صبور - خشنود و راضی - سپاسگذار
قَلِیلَ الْکَلَامِ- صَدُوقَ اللِّسَانِ- بَرّ-اً مَصُوناً
کم حرف - راست گفتار - نیکوکار- مصون - و محفوظ
حَلِیماً- رَفِیقاً- عَفِیفاً –شَرِیفاً- لَا لَعَّانٌ وَ لَا کَذَّابٌ
بردبار-رفیق و سازگار-پاکدامن - با شرافت است- لعنکننده و دروغگو نیست
وَ لَا مُغْتَابٌ- وَ لَا سَبَّابٌ- وَ لَا حَسُودٌ- وَ لَا بَخِیلٌ- هَشَّاشاً بَشَّاشاً
غیبت کننده نیست - دشنام نمیدهد- نه حسود است - و نه بخیل - گشاده رو و شاداب است
لَا حَسَّاسٌ وَ لَا جَسَّاسٌ -یطْلُبُ مِنَ الْأُمُورِ أَعْلَاهَا- وَ مِنَ الْأَخْلَاقِ أَسْنَاهَا
نه ظریف و حساس است - و نه کنجکاو و جاسوس- از کار ها عالیترین را طلب میکند - و از اخلاق برجستهترین را
مَشْمُولًا بِحِفْظِ اللَّهِ -مُؤَیداً بِتَوْفِیقِ اللَّهِ- ذَا قُوَّةٍ فِی لِین
حفظ خدا شامل حال اوست - به توفیق الهی یاری شده است - و در عین نرمش قوی است
وَ عَزْمَةٍ فِی یقِینٍ -لَا یحِیفُ عَلَى مَنْ یبْغِضُ- وَ لَا یأْثَمُ فِی مَنْ یحِبُّ
و تصمیمش همراه با یقین - با کسی که دشمن باشد ستم نمیکند - و درباره کسی که دوستش دارد به گناه نمیافتد
صَبُورٌ فِی الشَّدَائِدِ- لَا یجُورُ وَ لَا یعْتَدِی- وَ لَا یأْتِی بِمَا یشْتَهِی
در سختیها بسیار شکیباست - نه ستم میکند و نه تجاوز - و هر چه دلش خواست انجام ندهد
الْفَقْرُ شِعَارُهُ- وَ الصَّبْرُ دِثَارُهُ -قَلِیلَ الْمَئُونَةِ- کَثِیرَ الْمَعُونَةِ
جامه زیرینش نیاز (به خدا)- و جامه زبرینش صبر و مقاومت - هزینه و زحمتش اندک - کمک و یاریاش بسیار
کَثِیرَ الصِّیامِ -طَوِیلَ الْقِیامِ- قَلِیلَ الْمَنَامِ- قَلْبُهُ تَقِی- وَ عِلْمُهُ زَکِی
روزهداری او بسیار - قیام و عبادتش طولانی - خوابش کم - قلبش پرهیزگار - و علم و دانشش پاکیزه است
إِذَا قَدَرَ عَفَا -وَ إِذَا وَعَدَ وَفَى- یصُومُ رَغْباً -وَ یصَلِّی رَهْباً
هنگامی که قدرت یابد عفو نماید - و هنگامی که وعده دهد وفا نماید - با میل و رغبت روزه میگیرد - و با ترس و خوف نماز میخواند
وَ یحْسِنُ فِی عَمَلِهِ کَأَنَّهُ نَاظِرٌ إِلَیهِ -غَضَّ الطَّرْفِ- سَخِی الْکَفِّ
چنان نیکو عمل میکند که گویا او را میبینند - دیدهاش (از ناروا) فرو بسته - دستش باسخاوت است
لَا یرُدُّ سَائِلًا -وَ لَا یبْخَلُ بِنَائِلٍ- مُتَوَاصِلًا إِلَى الْإِخْوَانِ- مُتَرَادِفاً إِلَى الْإِحْسَانِ
در خواست کنندهای را رد نکند - و نسبت به دستاورد دیگران بخل نورزد - با برادران ارتباط و پیوستگی دارد - در نیکوکاری پیاپی اقدام کند
یزِنُ کَلَامَهُ وَ یخْرِسُ لِسَانَهُ- لَا یغْرَقُ فِی بُغْضِهِ- وَ لَا یهْلِکُ فِی حُبِّهِ
سنجیده سخن میگوید و زبانش را می بندد- در خشم و دشمنی غرق نشود - و در دوستیاش هلاک نگردد
لَا یقْبَلُ الْبَاطِلَ مِنْ صَدِیقِهِ وَ لَا یرُدُّ الْحَقَّ مِنْ عَدُوِّهِ- وَ لَا یتَعَلَّمُ إِلَّا لِیعْلَمَ وَ لَا یعْلَمُ إِلَّا لِیعْمَلَ
باطل را از دوستش نمیپذیرد و در مقابله با دشمن حق را پایمال نمیکند - دانش را نمیآموزد مگر برای دانستن و آگاهی و نمیآموزد مگر برای عمل
قَلِیلًا حِقْدُهُ- کَثِیراً شُکْرُهُ- یطْلُبُ النَّهَارَ مَعِیشَتَهُ- وَ یبْکِی اللَّیلَ عَلَى خَطِیئَتِهِ
کینهاش اندک - شکر و سپاس بسیار - در روز به جستجوی معاش میپردازد - و در شب بر خطا وگناهش گریه میکند
إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الدُّنْیا کَانَ أَکْیسَهُمْ وَ إِنْ سَلَکَ مَعَ أَهْلِ الْآخِرَةِ کَانَ أَوْرَعَهُمْ
اگر با اهل دنیا همراه شود زیرکترین آنهاست و اگر با اهل آخرت همراه باشد پارساترین آنهاست
لَا یرْضَى فِی کَسْبِهِ بِشُبْهَةٍ- وَ لَا یعْمَلُ فِی دِینِهِ بِرُخْصَةٍ
در کسب خویش موارد شبهه را نمیپسندد - و در عمل به دینش دنبال عذر و رخصتی نمیرود
یعْطِفُ عَلَى أَخِیهِ بِزَلَّتِهِ- وَ یرْضَى مَا مَضَى مِنْ قَدِیمِ صُحْبَتِهِ
با خطا و لغزش برادر دینیاش به عطوفت رفتار نماید - و حق دوستی دیرینه را مراعات میکند
منبع :بحار الانوار -جلد 67-ص210