خدایا کاری کن که از پدر و مادرم حساب ببرم انگار که پادشاهان سختگیری هستند و به آنها خوبی کنم انگار که مادر مهربانشان هستم.
تازه این خوبی و حرف گوش کردن در نظرم خیلی هم شیرین بیاید شیرین مثل خواب کسی که خیلی وقت است نخوابیده و خوش طعم مثل مزه آب در دهان کسی که خیلی تشنه است.
طوری بشود که آرزوی آنها را بیشتر از آرزوی خودم بخواهم .
خدایا صدایم را پیش آنها آرام کن و حرف هایم را دوست داشتنی و دلم را پر از مهرشان کن .
خدایا به خاطر تربیت من بهشان پاداش بده و اگر از طرف من به آنها آزاری رسیده و حق آنها ادا نگشته همه را باعث پاک شدن گناهانشان و موجب بلندی مقامشان قرار بده
و اگر آنها در مورد من کوتاهی کرده و یا حق مرا تباه نموده اند، من خودم را به آنها بخشیدم و آن را بر آنها احسان نمودم و از تو می خواهم گرفتار آن کارها نباشند .
خدایا مرا جزو بد رفتاران با پدر و مادر قرار مده
و یاد آنها را در به دنبال نمازهایم و لحظه های شب و روز در خاطرم قرار بده...
خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست و مرا بسبب دعاهایم برای آنها و آنها را بدلیل خوبی هایشان به من بیامرز!
رغم أنفه، ثمّ رغم أنفه، ثمّ رغم أنفه من أدرک أبویه عنده الکبر أحدهما أو کلیهما ثمّ لم یدخل الجنّة.
خاک بر
سرش، خاک بر سرش، خاک بر سرش که پدر و مادرش یکى یا هر دو پیش او به پیرى رسند و او
بهشتى نشود
(نهج افصاحه، 1666، ص 349).
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
دو سال را برو به پدر و مادرت نیکی کن، یکسال راه
برو و صلهی رحم انجام بده،
(یعنی اگر پدر و مادرت در فاصلهی دوری هستند که دو سال باید راه بروی تا به آنها برسی و نیکی کنی ارزش دارد).
(بحارالانوار جلد 74 صفحه 83)
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
چه چیز مانع شخص میشود وقتی که پدر و مادرش زنده یا مردهاند به آنها نیکی کند، به این صورت که به نیت آنها نماز بخواند، صدقه بدهد، حج بجا بیاورد و روزه بگیرد، زیرا اگر چنین کند ثواب آنها به پدر و مادر میرسد و به خود شخص هم همانقدر ثواب داده میشود، به علاوه خداوند متعال به واسطة کارهای نیک و نماز او خیر زیادی به او عطا میکند.
(بحارالانوار جلد 74 صفحه 46)
در نوشته امام رضا (علیه السلام) به مأمون آمده که:
نیکی به پدر و مادر واجب و لازم است اگر چه مشرک و کافر باشند، ولی در معصیت خدا نباید اطاعتشان کرد.
(بحارالانوار جلد 74 صفحه 72)
ابنمسعود میگوید: از پیامبر گرامی (ص) سؤال کردم، محبوبترین کار پیش خدا کدام است؟ فرمود: نماز در وقت، گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: نیکی به پدر و مادر، گفتم: بعد از آن چه چیز، فرمود: جهاد در راه خدا. (بالاترین جهاد یعنی جهاد اکبر ، مخالفت با هواهای نفسانی)
(بحارالانوار جلد 74 صفحه (70
امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمود :
بزرگترین و مهمترین تکلیف الهی نیکی به پدر و مادر است.
(میزان الحکمة جلد 10 صفحه 709)
پیامبر اعظم -صل الله علیه و آله- می فرمایند:
لیس الجهاد أن یضرب الرّجل بسیفه فی سبیل اللَّه تعالى، إنّما الجهاد من عال والدیه و ولده فهو فی جهاد و من عال نفسه فکفّها عن النّاس فهو فی جهاد.
جهاد آن نیست که مرد در راه خداى والا شمشیر زند، بلکه جهاد آن مى کند که بار زندگى پدر و مادر و فرزند مى برد، هر که بار زندگى خویش مى برد که از مردم بى نیاز شود جهاد مى کند.
(نهج الفصاحه، 2377)
بسم الله الرحمن الرحیم
متن کامل روایت عنوان بصری با ترجمة آن
این روایت از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام منقول است، و مجلسی در کتاب «بحار الانوار» ذکر نموده است؛ و چون دستورالعمل جامعی است که از ناحیة آن إمام هُمام نقل شده است، ما در اینجا عین الفاظ و عبارات روایت و به دنبال آن ترجمهاش را بدون اندک تصرّف ذکر مینمائیم تا محبّین و عاشقین سلوک إلی الله از آن متمتّع گردند:
بسم الله الرحمن الرحیم
علم بهتراست یا ثروت؟
جمعیت
زیادی دور حضرت علی -علیه السلام- حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
-یا علی! سؤالی دارم. علم
بهتر است یا ثروت؟
-علی -علیه السلام- در پاسخ گفت:
علم
بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد که پاسخ سؤال خود را
گرفته بود، سکوت کرد.
در همین هنگام مرد دیگری وارد
مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:
-اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم
بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت:
بپرس! مرد که آخر جمعیت
ایستاده بود پرسید:-علم
بهتر است یا ثروت؟
-علی -علیه السلام- فرمود:
علم
بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری
حفظ کنی.
نفر دوم
که از پاسخ سؤالش قانع شده بود،همانجا که ایستاده بود نشست.
-در همین حال سومین نفر وارد
شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،
-و امام در پاسخش فرمود:
علم
بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،
ولی برای ثروتمند
دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان
نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار
دوستانش مینشست، عصای خود را
جلو گذاشت و پرسید:
-یا علی! علم بهتر است یا
ثروت؟
-حضرت علی -علیه السلام- در پاسخ به آن مرد
فرمودند:
علم
بهتر است؛ زیرا اگر ازمال انفاق کنی کم میشود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را
به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود
-نوبت پنجمین نفر بود. او که
مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنارستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام
شدن سخن امام همان سؤال راتکرار کرد.
-حضرت علی -علیه السلام- در پاسخ به او
فرمودند:
علم
بهتر است؛
زیرا مردم شخص پولدار و
ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم ودانشمند به بزرگی و
عظمت یاد میکنند.
-با ورود ششمین نفر سرها به
عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این
هم میخواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند،
پوزخندی زدند.
مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش
نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:
-یا علی! علم بهتر است یا
ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و
گفت:
علم
بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را
دزد
ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد
مرد ساکت شد. همهمهای
در میان مردم افتاد؛ چه خبر
است امروز! چرا همه یک سؤال را میپرسند؟ نگاه متعجب
مردم گاهی به حضرت علی و
گاهی به تازهواردها
دوخته میشد.
در همین هنگام هفتمین نفر که
کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی -علیه السلام-
وارد مسجد شده بود و در میان
جمعیت نشسته بود، پرسید:
-یا اباالحسن! علم بهتر است
یا ثروت؟
امام دستش را به علامت سکوت
بالا برد و فرمودند:
علم
بهتر است؛
زیرا مال به مرور زمان
کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
مرد آرام
از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که
پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین
دارد، بهتر
است تا بیش از این مضحکة مردم نشدهایم، به دیگران بگوییم،نیایند!
مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را
نتواند پاسخ دهد، آنوقت در میان مردم رسوا میشود و ما به مقصود خود میرسیم! مردی که
آن طرفتر نشسته بود،گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آنوقت این ما هستیم که رسوای مردم شدهایم! مرد
با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما
باید خلاف گفتههای پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
-در همین هنگام هشتمین نفر
وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،
-که امام در پاسخش فرمود:
علم
بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام
مرگ با صاحبش میماند،
ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.
سکوت، مجلس را فراگرفته بود،
کسی چیزی نمیگفت. همه از پاسخهای
امام شگفتزده شده بودند که…
-نهمین نفر وارد مسجد شد و در
میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی!
علم بهتر است یا ثروت؟ امام
در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا مال و
ثروت انسان را سنگدل میکند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود.
نگاههای متعجب و سرگردان
مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را
میکشیدند. در همین حال مردی
که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد.
او در آخر مجلس نشست و مشتی
خرما در دامن کودک ریخت و به روبهرو چشم دوخت.
مردم که فکر نمیکردند دیگر
کسی چیزی
بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این
هنگام مرد پرسید:-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاههای
متعجب
مردم به عقب برگشت. با شنیدن
صدای علی مردم به خود آمدند:
علم بهتر است؛ زیرا
ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند،
اما صاحبان علم همواره فروتن و
متواضعاند.
فریاد هیاهو و شادی
و تحسین مردم مجلس
را پر کرده بود. سؤال
کنندگان، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند،
صدای امام را شنیدند که میگفت: